زندگی یعنی پول!!! ( پای نشُسته توی کفش سهراب)
« به سراغ من اگر می آیید »
« پشت هیچستانم »
کمی آن سوی تر از مرکز شهر
توی بازار سیاه
اهل اینجا نیستم ، از خطه ی گورستانم !
=============
روزگارم بد نیست
کسب و کارم عالی است
جعبه ای دارم از انواع دواها لبریز
چاره ی هر مرض و فلان شربت و بهمان کپسول
تا فلان مرهم و بیسار آمپول
======================
مردکی ساده زمن می پرسید :
تومگر درس پزشکی خواندی ؟!
... گرچه ما را نه مطبی و نه درمانگاهی است
ما در این شهر بزرگ هسته ی مرکزی دارو و درمان هستیم
خودمان دکتر و انترن و آسیستان هستیم
ما سواد و ادب و درس نداریم، قبول
زندگی یعنی پول!
===========
صاحب فلسفه و معرفت و معناییم
حافظ و سعدی و فردوسی و ناصر خسرو
وان همه عارف فرزانه / همه رفته ز یاد
آن همه استعداد ، رفته کم کم بر باد
من به او می گویم :
خط خطی کردی اعصاب مرا با حرفات !
گور بابای کتاب و قلم و علم و سوات !
بازم گم شدم ، البته این دفعه اول نیست که قبرمو گم می کنم ، هر پنج شنبه که آدما زیاد میشن ، قبر منم زیر دست وپاها گم میشه ، هی میگم روزای تعطیل از خونه بیرون نیام ، نمیشه ، یه پیرزنه وراج تو قبر بغلیمه ، تا صبح حرف میزنه ،می خوام خونمو عوض کنم ولی همه اتاقا پره ، دیگه از مردن هم خسته شدم!!!!!!
« قسمتی از یادداشتای من وقتی میمیرم » راد
از بد ایام این زمان جمله احوال خارج از اراده ما بوده ،این چه مدرنیتی بوده که به مملکت ما وارد امده.
هی می خواهیم گله و شکایت کنیم از شهره بیگم ( بانوی عمارت پدر)که فی المثل فعل
مردود و یک قسم افعال نقیصه و معیوب از ایشان سر زده ،خاطر مبارکمان را مکدر ساخته.
علی ای حال راپورت رسیده این فصل جمله اقوام از بابت تعطیلات پایان تابستان سفر کرده اکثریت قریب به اتفاق سواحل شمالی مملکت را هجوم کرده پا پتی بر شنها راه رفته پسته دریایی تناول کرده.
معهذا غوغایی بوده ،اهل شباب پای خویش را بلا نسبت لخت کرده کانهو کفار در اب دریا فرو کرده بهانه اورده :
اب دریا گر به تن نتوان کشید
تست کن،تا ساق پا شاید رسید
!!!
لیکن این قسم تفریح و تفرج و سور و سات سفر از برای از ما بهتران بوده و ما و چندی دیگر در خانه ها مانده نقل مسافرت شبکه های مختلفه جعبه جادویی رویت کرده وصف ان را گفته که :وصف العیش نصف العیش، استدلال کرده که دوبار وصف العیش به قاعده یک عیش کامل بوده .
خدارا شکر!
علی ای حال هیچکار از ما بر نمی اید جز دعای خیر!
چندی پیش درا دینه شب ماضی یک قسم سریالی دیدیم که در مملکت چین یا جاپن پروداکت شده یک بازیگری داشت به نام یانگوم .ایشان از جمله نسوان ممتاز بوده و به غایت مودب و فرمانبردارو مظلوم و معصوم که کلیه اطرافیان و دوستان و روسا بر طبابت وی خرده گرفته،لیکن ایشان دم برنیاورده همچنان اطاعت ورزیده تا کمر خم شده تعظیم و تکریم کرده و اوضاع به همین منوال گذرانده.
با خود اندیشیدیم خوب حالا که بیتا الزمان دم از فمنیسم و حقوق مساوی و احقاق حق نسوان و به قول خاتون اندرونی احقاق حق بانوان براورده ،مکتب متجدده نسوانیم را در قوم به راه انداخته اسباب درد سر و بیچارگی رجال قوم را فراهم ساخته.
و هر گاه پدر بیتا الزمان که سرش به سلامت باد بر ایشان خرده گرفت منیژه بیگم و مژگان خاتون و مهسا الزمان و ساراالملوک و جمله جماعت نسوان اقوام دور و نزدیک را مثل اورده که فی المثل فلانی ماهیانه چند هزار قران خرج میک اپ و سلمانی می دهد، پدر فلانی به مدد دخترش استین یدین بالا زده الیوم سه نوبت ظروف مطبخانه را شسته،ان یکی از مملکت فرنگ فلان بهمان سوغات اورده و ... الخ...
خلاصه انکه فی الفور بلانسبت دهان مبارک پدر را می بندد.
یا للعجب این چه روزگاریست.
ادامه دارد...
فرا رسیدن سال 1387 رو تبریک می گم.
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
حافظ
اینو که خوندید فال من بود البته مال یه مدت پیش
امسال پدر بزرگم ازمون دور بود و برامون فال نگرفت.
سرد است سایه ولی ...
آتش از دلش زبانه می کشد !
-کار هر شبش شده-
ناز این دل نازدانه می کشد !
هر چه می کشد از عشق
هر چه می کشد از درد
هر چه می کشد ز دست این زمانه می کشد !
راد
عکس زیر بهترین عکس سال ???? می باشد که کاملا واقعیست و هیچ گونه حقه ای در آن به کار نرفته است. این تصویر مربوط به نوزاد ? ماهه ای به نام Samuel Alexander است که توسط یک دکتر جراح به نام Joseph Bruner تحت عمل جراحی قرار گرفته است. بنا بر شرایط ویژه این جنین امکان بیرون آوردن آن از رحم مادر ممکن نبوده و عمل جراحی در حالی صورت گرفته است که جنین هنوز در رحم مادر قرار داشته است. دکتر Bruner قسمتی از رحم را می شکافد و از طریق این شکاف نازک مشغول به انجام عمل جراحی بر روی جنین می شود. در حین عمل جراحی ناگهان این نوزاد ? ماهه دستان کوچکش را از رحم مادر بیرون آورده و انگشت دکتر را می فشارد. این تصویر که به عنوان "دست امید" (Hand of Hope ) نامگذاری شده این صحنه استثنایی را نشان می دهد.
من دلم درد می کند . این همان سر درد است در صورتی متفاوت .
این را دکتری می گفت به رهگذر شاعری تنها : چندی روزی است نفس نمی خوانی ؟
شاعر ... این همان چشم درد است در شکلی متفاوت . مردی می گفت آشیل پاشنه اش
را گرفت . گفتم اسفندیار چشمش را . این همان است در شکلی متفاوت . معده ام
می سوزد . این همان درد مظلوم است در شکلی متفاوت ؟
_#*______*#
________________##_________##
_______________###*_______*###
____________*#####_________#####*
__________*######__________######*
________*#######____________#######*
_______*########.__________.########*
______*#########.__________.#########*
______*######*###*_______*###*######*
_____*#########*###____###*#########*
____*##########*__*####*__*##########*
__*###########_____*_*______###########*
_############_______________############
*##*#########_______________#########*##*
*_____########______________########____*
_______#######______________#######
________*######____________######*
_________*#####*__________*#####*
___________*####*________*####*
_____________*####______####*
_______________*##*____*##*
_________________*##__##*
__________________*####*
_________________.######.
_______________.#########*
_____________.############*
_____________#####*___*#####
علی شریعتی: در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند، و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست.
-----------------------------------------------------------------
پیاده شطرنج هم اگر راه را تا آخر ادامه دهد وزیر می شود
------------------------------------------------------------------
بهترین مترجم کسیست که سکوت را ترجمه کند
----------------------------------------------------------------
!
1-یه سری دوستان میپرسن تو نمیخوای ازدواج کنی!!؟
باید خدمت این دوستان عرض کنم که من مدتیه ازدواج کردم!
من با اینترنت ازدواج کردم و بچه مون هم اسمش وبلاگه!!(4 ماهشه!
)
اسم برادرم هم کامیه(کامپیوتر)! که مثل برره ای ها همش پیش منه!!!
تو پرانتز! یکی نوشته بود به تو اسب هم نمیدن سوار شی!
چه برسه به...
حرف حساب جواب نداره دیگه!
میدونید که مردا پیرایش میکنن زنها آرایش! حالا میدونید فرقشون چیه؟
آرایش یعنی اضافه کردن!
زنها همیشه باید یه چیزی به خودشون اضافه کنن
تا خوشگل(تر) بشن!
ولی پیرایش یعنی کم کردن! مردا از بس خوشگلن
باید یه چیزی هم کم کنن!(مو،ریش و..) حال کردی؟ کم اوردی؟
اینم را تسلای دل اقایون
----------------------------------------نقطه سر خط
- یادمه وقتی میرفتم تو کوچه و خیابون و تو این محیط بسته خودمون می دیدم که بعضی
ها چقدر بی جنبه هستن
!اون وقت فکر میکردماگه اینا برن خارج کشور
و اون محیط باز! (از اون لحاظ!
) رو ببینن چی کار میکنن!گزینه های ممکن!:
الف)یه کاری دست خودشون میدن! 
ب)یه کاری دست بعضی ها میدن!
ج)دچار تعارض میشن و هیچ کاری نمیکنن
!د)انرژی هسته ای حق مسلم ماست!
----------------------------------------نقطه سر خط
4-اینو خود خودم اختراع کردم!
شرط برای ازدواج....خیلی کامله ببین!
صداقت....نجابت....رفاقت
سخن روز : اسلحه زن اشک اوست ...
عکس روز :
به عبارتی مااااااااااااااااااااااااااااا!!!
کی گفته احمدی نژاد بد تیپه
اینو تقدیم میکنم به همه طرف داراش
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
درشگفتم من نمی پاشد زهم دنیا چرا؟
چه حسی پیدا می کنید اگر یک مرغ به شما بگوید تخم مرا هم نمی توانی بخوری ؟
گزینه اول : کاملا حسی بر خورد می کنید .
گزینه دوم : بر خود مسلط می شوید و ماجرا را به شوهرش می گوئید .
گزینه سوم : بر خود مسلط می شوید و بعد می خوریدش تا مرغ شود .
گزینه چهارم : هیچ کدام . می گوئید عزیزم ببخشید راست می گوئی دفعه بعد کاندید شو تا به تو رای دهم .
گزینه پنجم : استان قزوین در صورت مسئله اشتباه است .
اگر به مضمون سوال فوق خوب نگاه کنید متوجه می شوید که بر خلاف تبلیغات همیشگی مرغ
ها در ایران از حقوق خوبی بر خوردارند . و تمام شاخص های اصلی توسعه من الجمله تاثیر بر
سرنوشت و حتی قوای سیاسی و انتخابات در مملکت خود را دارا می باشند . آن ها بر خلاف
زن های ایرانی حتی درون خانه از طرفداران زیادی بر خوردارند . اما اگر تمام این ها را هم
متوجه شده باشید و ارزش افزوده ویتامین در پاچه مرغ را هم از برنامه خانواده شنیده باشید نمی
توانید بهت خود را از زبان باز کردن یک مرغ زبان بسته پنهان کنید هان ؟
نکته : نویسنده عقب افتاده نه تنها نمی داند که مرغ ها سال هاست زبان باز کرده اند بلکه از
تعقیب خط اصلی مطلب خود هم دور شده است . نیچه .
ادامه : اگر یک روز در خیابان یک مرغ به شما بگوید یه بوس بنداز بالا چه نتیجه ای می گیرید ؟
گزینه اول : طراحان سی دی معروف به نتیجه رسیده اند و بازگشت به اصول انقلابی را معطل گذاشته اند .
گزینه دوم : عجب مرغ هور(مو)نی یی ؟؟
گزینه سوم : دوره آخرالزمان شده است .
گزینه چهارم : جنسش خیلی خوب بوده پارکتان را حفظ کنید . (چون مرغ حرف نمی زند . الکی به ناموس مردم بهتان نزنید )
خب عجیب است که یک مرغ پس از کسب در آمد ماشین بخرد و مثل همین حالا در جردن وسط
دختر ها وول بزند و یک بار دیدی در آمد و گفت کاره دیگه !
استفاده ابزاری از مرغ در زمستان و بعد ول کردن ابزار در بین مردم همین
است دیگر زیاد ناراحت نشوید اگر مرغی رو به شما گفت تخم مرا هم نمی توانی بخوری به
جای موازنه سیاسی و کمبود بودجه یاد سرباز هایی بیفتید که ارزان تر از تخم مرغ فقط می
توانند خاک بخورند تا دیگر از آدمی واقعی بودن برایشان قلیانی بماند که با هزار تومان پول
چاپیده از خیابان می کشند . مرغ که این چیزها سرش نمی شود مرغ ناز بلد است .
سوال چرا پنجم هیچ وقت در گزینه ها لحاظ نمی شود ؟ یعنی گزینه ها بیشتر از چهار تا نیستند ؟
گزینه پنجم : به جای مرغ ماهی بخورید امگا 3 هم دارد .
